محل تبلیغات شما

بخش اول از قسمت اول رمان پری دریایی کوچک

 

تنها چیزی که تمام مدت ذهن او را درگیر خود کرده بود دیدن ان سوی مرز بین اقیانوس و زمین بود. کنجکاوی او طبیعی بود چرا که او اجازه نداشت از اعماق آب به سطح ان برود و با انسان هایی که از بودنشان بی خبر بود دیداری داشته باشد. متاسفانه برای شلیز، جوان ترین پسر امپراطور قلمرو ملفورک، نجیب زاده بودن چندان اسان نبود. ' اه این زندگی چقدر خسته کنندست! همش منع کردن همش محدود کردن دلم میخواد آزاد باشم!' این چیزی بود که در ذهن شلیز مدام تکرار میشد، گرچه جوان ترین پسر امپراطور اقیانوس بودن برای او مزایا هایی نیز داشت، به عنوان مثال لازم نبود وظایفی که به گردن برادران بزرگش است انجام دهد، ولی همچنین این موضوع به ان معنا بود که بیشتر در دیدرس دیگران و مورد قضاوت قرار میگرفت. گرچه شی به صورت پنهانی توانست راهی برای رفتن به ساحل در هنگامی برگزاری مراسمی که در اعماق اقیانوس در پیش بود پیدا کند، و جدیدا یک مرد جوان را در اطراف ساحل دیده بود که بنظر شخص مهمی و قابل اطمینانی میرسید. پری دریایی همیشه او را در ساحل میدید ولی از صحبت با او میترسید.

 

پرنس تا به حال انسان های زیادی را ندیده بود و نمیدانست که ایا ان ها دسیسه ای در سر دارند یا خیر، و اگر با ان ها دیدار کوتاهی نیز داشت همیشه از دور بود و فقط از چشم انداز هایی که در اطراف ساحل و بیرون از اعماق اقیانوس وجود داشت دیدن میکرد و اگر متوجه خیره شدن کسی به خود میشد سریع از ان منطقه فاصله میگرفت، اما اکنون حاضر بود با ان مرد جوان ارتباط برقرار کند، میتوان گفت در اولین دیدار شیفته ی او شده بود. همیشه نگاه مرموزی در صورت ان مرد بود گویی که به چیزی فکر میکرد. شی میخواست با او بیشتر آشنا شود، تا بداند پشت ان صورت چه اندیشه ای است.

 

فقط یه مشکل وجود داشت و ان هم این بود که او یک پری دریایی بود. دیدن ان مرد از دور مشکلی نداشت اما اینکه انسان ها او را به شکل یک پری دریایی ببیند خلاف قوانین هفت دریا است او هم اکنون نیز یکی از قوانین هفت دریا یعنی دور نشدن از قلمرو و رفتن به سطح آب را شکسته بود. ولی حداقل تا کنون مراقب بود که توسط انسان ها دیده نشود. و حداقل توانسته بود بداند که در ان طرف مرز.بیرون از سطح آب چگونه است.زندگی در آب او را محدود کرده بود همچنین او نمیتوانست خیال دیدن  ان مرد جوان را از سر خود بیرون کند. باید او را میدید. ' اگه راهی بود میتونستم اون مرد رو بدون درگیر شدن بقیه ببینم'.

 

این ایده یک شب که در تختش خوابیده بود به ذهن او خطور کرد خطرناک بود ولی غیر ممکن نبود. همان شب صدای یک پری دریایی مرموزی را در اعماق آب شنید که توسط پدرش به بیرون از قلمرو تبعید شده بود، پری دریایی ای که قدرت های عجیبی داشت. بنظر میرسید که یک غار در اعماق اقیانوس به دور از قلمرو وجود داشت که ان پری دریایی مونث مرموز در ان زندگی میکرد. شی سکوت کرد، هیجان زده بود چون میخواست ریسک بزرگی کند و بدون متوجه شدن گارد های سلطنتی از قلمرو خارج شود و دنبال ان صدا برود، ان شب خبری از گارد سلطنتی نبود.

 

در یک نگاه، میتوان گفت که این ایده ی خوبی نبود، 

 

 

 

 

 

رمان پری دریایی کوچک -بخش اول

دانلود انیمه ی OVA(تک قسمتی) DRAMAtical Murder : Data_xx_Transitory

یائویی چیست؟ (کامل)

ان ,پری ,دریایی ,یک ,مرد ,آب ,پری دریایی ,بود که ,او را ,که در ,ان مرد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انجمن علمی